نیکول، یک دختر جوان آلمانی، مشتاق پول نقد، برای یک نقش احتمالی فیلم به یک کارگردان مراجعه می کند. او برای یک بازیگری واقعی آماده است و وقت خود را برای نشان دادن خروس بزرگش تلف نمی کند. او مشتاقانه آن را در دهانش می گیرد قبل از اینکه به سختی لعنتی شود و با تقدیر پوشانده شود.