سدی وست، یک زن سفیدپوست، هوس یک خروس سیاه بزرگ دارد. او نمی خواهد که از هر دو طرف بخواهد. او آن را مانند یک حرفه ای می گیرد و ناله هایش در اتاق می پیچد. گل میخ های سیاه تشنگی او را برای خروس های غول پیکر خود ارضا می کنند و تجربه ای فراموش نشدنی به او می دهند.