غیبت نامادری منجر به یک نوجوان اغواگر، ماکی هوریگوچی، پدر ناتنی اش را وسوسه می کند. او قبل از اینکه به او یک دم دستی شگفت انگیز بدهد، با یک اسباب بازی او را مسخره می کند. شور و شوق شدید آنها به یک لعنتی بیدمشک هاردکور ختم می شود و با پایان خامه ای به پایان می رسد.